دریغ از یک پاسخ اصولی و روشنگرانه؟ !
در رابطه با فحاشی های کادرهای کومه له و عکس العمل حککا
فخری جواهری
پس از انتشار مطلبی از آذر ماجدی تحت عنوان "کومه له و تلاقی گرایش های سیاسی و اجتماعی"٬ بجای پاسخ سیاسی و متمدنانه و پرداختن به موضوعات اشاره شده ما شاهد فحاشی و لجن پراکنی از جانب برخی از کادرهای رهبری و فعالین کومه له بودیم. چنین عکس العملی هر چند قابل پیش بینی اما خارج از انتظار بود. در این میان سیروان پرتونوری و ستار فتحی لجن پراکنی به آذر ماجدی را به فحاشی به منصور حکمت هم کشاندند. منصور حکمت ضرباتی به ناسیونالیسم کرد زده است که جبرانش برایشان بسیار مشکل است. از این رو است که گاه و بیگاه بی شرمانه به منصور حکمت می تازند. به عبارتی درست هم تشخیص داده اند. برای زدن سیاستها و کمونیسم حزب ما باید منصور حکمت و کمونیسمی که او پرچمدارش بود٬ را هدف قرار دهند. قضیه به همین سادگی است. منصور حکمت راهنمایی سیاسی و تئوریسین حزب اتحاد کمونیسم کارگری است. گرایش ناسیونالیستی٬ حتی از نوع چپ آن در کومه له٬ توان پیشبرد یک مبارزه سالم سیاسی علیه کمونیسم کارگری منصور حکمت را ندارد. فحاشی٬ جعل٬ لومپنیسم یک روش شناخته شده این جریانات در مواجهه با تمدن و فرهنگ و نقد کمونیستی است. و این جوهر قضیه است.
اما در میان این ماجرا یکی از کادرهای رهبری حزب به اصطلاح "کمونیست کارگری" هم وارد ماجرا شده است. نوشته یدی محمودی در این راستا است. از قرار از نقد ما به کومه له و همچنین فحاشی ها کادرهای این جریان به ما "رنجیده" خاطر شده اند. اما اشتباه است اگر تصور شود که این جریان به دفاع از تمدن و فرهنگ سالم سیاسی در صفوف اپوزیسیون چپ برخاسته است. این جریان علیرغم اینکه اخیرا یک "تغییر ایدئولوژیک- سیاسی" را از سر گذرانده اند و "سبز" و "راست" و "پرو غربی" شده اند و علیرغم اینکه پرچم کمونیسم و کارگر و انقلاب کارگری را زمین گذاشته اند و مانند تمام جریانات "حقوق بشری" پرچم دفاع از انسان عام و غیر طبقاتی را بلند کرده اند٬ بجای حفظ ظاهر هم که شده بجای اینکه از حقوق یک رهبر کمونیست که مورد تعرض لومپنیسم ناسیونالیستی و مرد سالارانه و فحاشی قرار گرفته است٬ بلند شوند٬ خود در درجه اول به تعرض به کمونیسم کارگری و حزب ما و آذر ماجدی پرداخته و همان اراجیف را به گونه ای دیگر تکرار کرده اند. سپس به ابراز نگرانی از عهد شکنی های مسئولین این جریان برخاسته و توافقات خود با این جریان را به رخ شان کشیده اند که قرار نبوده است این چنین آشکارا به منصور حکمت بتازند. بعلاوه اعلام کرده اند که نگران "آفتابی" شدن جریان ناسیونالیستی در این حزب هستند. دارند رسما اعلام میکند که نگرانی شان نه نفس وجود گرایش قوی ناسیونالیستی در این جریان بلکه "آفتابی" شدن این گرایش است. واقعا خجالت آور است. اینها دارند به کومه له به نوعی نصیحت میکنند که مثل خودشان میتوانند ظاهر چپ بخود بگیرند٬ سیاستهای راستشان را با پوشش و زرورق چپ بپوشانند و ادعای کمونیسم بکنند و حتی تلاش کنند خود را طلبکار از دیگران جلوه دهند اما همان سیاستهای ناسیونالیستی را در ظاهر چپ به پیش ببرند. و چرا که نه؟
مگر نه این است که رهبری این حزب در گرماگرم خیزش توده های مردم اعلام کرد که موسوی "در کنار مردم است"٬ "همراه مردم است"؟ مگر این جریان نبود که پرچم مبارزه طبقاتی را زمین گذاشت و اعلام کرد که حتی با راست ترین راست های اپوزیسیون و امثال رضا پهلوی هم حاضر به کشتی گرفتن نیستند؟ مگر اینها نبودند که اعلام کردند مساله شان سرنگونی "دولت احمدی نژاد" است و زیر جلکی پروژه سرنگونی کلیت رژیم اسلامی را با سرنگونی دولت احمدی نژاد تعویض کردند و با جریانات سبز همراه شدند؟ مگر رهبری این جریان نبود که اعلام کرد موسوی و جناح اصلاح طلب حکومتی جناح راست جنبشی هستند که اینها هم به آن جنبش تعلق دارند؟ مگر اینها نبودند که پرچم های سرخشان را رنگ سفید زدند و شعارهای سوسیالیسم و حکومت کارگری را در انبارهایشان پنهان کردند؟ اینها دارند به کومه له ای درس "ظاهر سازی" و "دیپلماسی" میدهند که خود این جریان استاد آن است. عمری را در حاشیه شکافهای منطقه زندگی کرده است. چپ و راست به رهبران "کرد عراق" پیام تبریک فرستاده اند. بر امکانات این جریان در منطقه متکی است و سازش با این جریان یک پایه فعالیت سیاسی اش است. و این دیگر به کاه دان زدن است .
این جریان از کومه له گله مند است. پروژه وحدتشان با کومه له از قرار به موانع جدی برخورد کرده است. یدی محمودی میگوید ما "شما را نزدیکترین جریان به خود ارزیابی کردیم". اما اکنون بنظر میرسد بعلت "آفتابی" شدن ناسیونالیسم و ضدیت زمخت کومه له با "منصور حکمت" اینها نمیتوانند این پروژه را به حزبشان بقبولانند. در باره نزدیکی این دو جریان باید گفت که مبنای نزدیکی شان نه نقد قاطع کومه له به ناسیونالیسم و نزدیکی به سیاستهای کمونیسم کارگری منصور حکمت بلکه برعکس ناشی از دوری حزب موسوم به کمونیست کارگری از سیاستهای کمونیستی و انقلابی است. کومه له تغییری نکرده است. حزب "کمونیست کارگری" تغییر کرده است٬ راست و "انسانی" و اکس مسلم شده است. سیاستهای منصور حکمت را از حزبشان جمع کردند و به جای آن سیاست سازش طبقاتی و حتی سیاست سازش با بخشی از ارتجاع اسلامی٬ جناح سبز اصلاح طلب حکومتی٬ را در دستور خود قرار دادند.
واقعیت این است که برخورد سیاسی و کمونیستی آذر ماجدی به کومه له و حزب کمونیست ایران باعث شده است که متحدین شان به بهانه برخورد با کومه له و با فحاشی و حمله به کمونیسم کارگری و حزب اتحاد کمونیسم کارگری که نمایندگی آن را به عهده دارد٬ حمله کند. چرا که حزب اتحاد کمونیسم کارگری پرچمدار کمونیسم منصور حکمت و کمونیسم است و اجازه نخواهد داد تا این جریان نئو پوپولیست و راست که در پس خیزش توده های مردم چهار نعل به سمت ناسیونالیسم پرو غربی روان است به نتیجه برسد . *